دروغ نامه ی کیهان شنبه 30 شهریور ماه سال 1392
یادداشت روز نویس تحلیل و تفسیر حوزوی – پاسداری ولی فقیه پسند محور نرمش قهرمانانه ی خامنه ای داده است . چون تلاش برای پوشش ضعف " نرمش" و بطور وارونه پیروزی جلوه دادن آن با پسوند " قهرمانانه " می باشد که خامنه ای در جمع فرمانده های پاسدار و قبل از سفر خاتمی وحضور وی در سازمان ملل بیان نمود . برای اینکه تحریم ها برخلاف ادعای مضحک کتمان کردن حقیقت و دفاع از اهداف نظامی هسته ای از سوی خامنه ای که چپ و راست در دیدارهایش بیان می شد وتأکید می کرد که تحریم ها اثری ندارد. اما پس از شکست نامزدان حامی خامنه ای نمایش در انتخابات ریاست جمهوری در 24 خرداد -92 مقابل جبهه ی ائتلافی روحانی – رفسنجانی – خاتمی که منتهی به رئیس جمهور شدن روحانی شد و طرح مهندسی کردن پاسداران برای تقلبات گسترده ی رئیس جمهور کردن سعید جلیلی مواجه با شکست شد . چون خامنه ای بشدت وحشت از واکنش رادیکال اعتراضی بدتر از 88 مردم ناراضی داشت موافق اجرای این طرح مهندسی پاسداران نبود . بنابراین شرایطی طوری شد که دیگر امکان تکذیب آثار تحریم ها نیست . زیرا که هرروز بیشتر فشار مضاعف بر اقتصاد وابسته و ورشکسته و انگلی ودلالیکشور وارد می شود به ویژه اینکه رشد نرخ تورم لجام گسیخته همراه با گرانی وفقر و بیکاری موجب شده است تا فشار طاقت فرسا به قشر محروم جامعه وارد گردد که 80% جمعیت کشور را تشکیل می دهند. لذا برای کاهش تحریم ها بشدت نیاز به گشودن باب مذاکره با شیطان بزرگ وخط بطلان کشیدن بر ادعاهای پوشالی وتاکتیکی 34 ساله ضد آمریکایی می باشد . برای همین با سیلی سرخ کردن رخساره ی زرد هویدا شده ی رهبر ولی فقیه نیاز به اعتراف نرمش قهرمانانه همراه با خنده در دیپیلماسی توصیه شده است تا جایگزین سیاست شترگاو پلنگ صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز ومداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و همسایه شود .
بهرحال همکار غیر ایرانی یادداشت روز نویس سربازجو شریعتمداری در ادامه ی توجیه و نقالی کردن نرمش قهرمانانه و مانور تبلیغاتی که پیرامون شکست ا وباما و پیروزی بشار اسد جنایتکار در سوریه داده است، اشاره به وارد معرکه شدن روس ها در فاجعه سلاح شیمیایی در سوریه کرده و نتیجه گرفته است که اوباما بدلیل شکست مجبور به عقب نشینی تهاجم نظامی به سوریه شد . البته یادداشت روز نویس و رهبر ، روحانی و محمد جواد ظریف وزیر ترور وجاسوسی امور خارجه سخنی نمی گویند که چگونه از طریق فعال کردن لابی های مقیم آمریکا که پیوسته با مقامات آمریکایی در حال دیدار و مشورت ورهنمود دادن هستند چگونه با آمدن حسن روحانی مدعی اعتدال گرا تبلیغ می کنندمی توان ادامه ی سیاست مماشات مشابه ی دوران خاتمی – کلینتون را دنبال نمود . پس توصیه و تبلیغ می کنند چه بهتر که فعلاً حمله نظامی به سوریه هم پیمان حاکمان ایران نشود. از سوی دیگر نسخه تجویز می نمایند پسندیده و سود آور این است که برخورد جدی با مخالف اصلی و موی دماغ جدی مجاهدین شود . برای همین مجاهدین اشرف بی سلاح و بی دفاع مورد یورش مسلحانه واقع شد و در یک اقدام جنایت علیه ی بشریت دهم شهریور 52 مجاهد در اشرف قتل عام و 7 نفرشان ربوده شدند . البته هیچ مقامی در تهران- بغداد- واشنگتن مسئولیت مشترک یورش مسلحانه یا جنایت علیه ی بشریت در اشرف تقبل نکرد تا در فضای بلاتکلیفی و استخوان لای زخم ناشی از عدم پیگیری این جنایت علیه ی بشریت شرایط برای اعلام " نرمش قهرمانانه " خامنه ای فراهم شو د تا مکمل مصاحبه ی حسن روحانی با خبر نگار شبکه ی تلویزیونی ان بی سی آمریکایی گردد و بتواند ادعای مضحک کند که اختیار تام در مذاکرات هسته ای دارد . مسخره تر اینکه تأکید نماید که اجازه دست یابی به سلاح هسته ای نمی دهد . سپس مترادف این ادعای تاکتیکی- تبلیغی روحانی نوری مالکی مزدور و دست نشانده برای اجرای مأموریت در آمریکا بسر می برد. چون در دیدار خود با محمد جواد ظریف وزیرترور و جاسوسی امور خارجه در بغداد قول داده بود می خواهد نقش میانجی بین آمریکا و رئیس فاشیستی مذهبی ایران در سفر آمریکا وحاشیه ی سازمان ملل ایفا نماید . برای همین اکنون ادعا کرده است که 7 مجاهد ربوده شده در عملیات جنایت علیه ی بشریت دهم شهریور در اشرف اینان در اختیار دولت عراق نمی باشند ، بلکه اینان از سوی خانواده های ناراضیان مجاهدین عراقی ربوده شده اند و دولت عراق در حال مذاکره با اینان می باشد. یعنی آشکارا همچون همکاری مشترک تهران – واشنگتن در اشغال نظامی عراق که پایگاه های مجاهدین بمباران وخلع سلاح شدند . سپس در سفر خاتمی به آمریکا و در خواست وی از بیل کلینتون از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا نام مجاهدین برتوی لیست سیاه تروریستی نهاده شد . اکنون نیز در آستانه ی سفر حسن روحانی به آمریکا سناریوی جنایتکارانه ی ضذ انسانی دیگری از طرف سوی تهران – بغداد- واشنگتن علیه ی مجاهدین تدارک دیده شده است به امید آنکه رژیم فاشیستی مذهبی ایران دست از تلاش دست یابی به هسته ای بردارد که برخلاف چشمک وچراغ های تاکتیکی – مقطعی دادن محال است چنین چشم داشتی به واقعیت به پیوندد . زیرا با حذف اهرم باج گیری بیرونی و چماق سرکوب وخفه سازی وسانسور در داخل کشور جایگزین دیگری برای پاسخگویی به مطالبات انباشت شده ی مردم و کنترل نارضایتی عمومی وفضای انفجاری جامعه وجود ندارد :
"نرمش قهرمانانه واژهای است مرکب از دو کلمه با دو مفهوم جداگانه که در نگاه اولیه نوعی تضاد و تناقض را به ذهن متبادر میگرداند و از این رو توجه مخاطب را نیز برمیانگیزد چرا که «نرمش» در اصطلاح و تلقی عمومی به معنای کوتاه آمدن و منصرف شدن و ترک موضع است و «قهرمانی» به معنای غلبه بر حریف، دشمن، رقیب و طرف مقابل است. ولی واقعیت این است که برخلاف ظاهر، نرمش قهرمانانه در متن خود تضاد و تنافی ندارد چرا که از یک سو واژه «قهرمانانه» نرمش را تخصیص میزند و آن را از انواعی که با «کوتاه آمدن» ملازمت دارد، جدا میکند و از سوی دیگر در این ترکیب بدیع، نرمش روش قهرمانی و نوع آن را از دیگر روشها و انواع جدا میکند. به عبارت دیگر نرمش و قهرمانی هر کدام انواعی دارند و از شیوهای خاص اخذ میگردند.نرمش قهرمانانه توسط یک فرد ضعیف اتخاذ نمیشود چرا که در این صورت پسوند قهرمانی برای آن بیمعنا میشود کسی میتواند نرمش قهرمانانه داشته باشد که از اقتدار و قدرت انتخاب بین انواعی از نرمش برخوردار باشد البته هر پهلوان و قهرمانی نمیتواند نرمش قهرمانانه داشته باشد چرا که این شیوهای است که زیرکی و هوشمندی خاصی طلب میکند و نیازمند تبحری ویژه است. در نرمش قهرمانانه، حریف زیرک و هوشمند با هزینهای به مراتب کمتر از درگیری قهرمانانه موضع خود را به کرسی مینشاند و به تعبیر امروزی آن منافع ملی خود را با هزینه کمتر به حریف میقبولاند و از سوی دیگر شرایط صحنه را به گونهای مدیریت میکند که متضمن کمترین آسیبها به منافع ملیاشباشد.میدان «نرمش قهرمانانه» یک میدان سیاسی است و در اینجا بدهبستان موضوعیت پیدا میکند البته در عین حال این به آن معنا نیست که در عالم واقع هم الزاما داد و ستدی اتفاق میافتد ولی تردیدی نیست که صاحب بازی نرمش قهرمانانه حتما باید فضایی از داد و ستد را به وجود آورد و حریف را به میدان بازی بکشاند ولی در نهایت درصدد تامین حداکثری منافع خود باشد. بد نیست. در بحران سوریه آمریکاییها یک طرف ماجرا و جبهه مقاومت طرف دیگر ماجرا بود. آمریکاییها به یک باخت بزرگ رسیده بودند و پیروزیهای اردیبهشت تا مرداد ارتش سوریه برای آنان شرایط نامطلوبی پدید آورده بود چرا که آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی، ترکیه، اکثر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و در یک مقطعی کشورهای عرب شمال آفریقا و معارضان مسلح فراملی سوریه فشار متمرکز سیاسی، اقتصادی، امنیتی، نظامی و رسانهای بر نظام سیاسی سوریه وارد کردند و از همه روشهای غیر انسانی و نامشروع و حتی از سلاح شیمیایی- مورد خانالعسل- استفاده کردند ولی در نهایت جبهه مقاومت طی 5 مرحله که هر مرحله به طور متوسط پنج ماه به درازا کشید طرحهای منسجم جبهه غربی عربی ترکی عبری را شکست دادند. پیروزی مقاومت در منطقه استراتژیک القصیر- در شمال استان حمص- نشان داد که ارتش سوریه تا آزادسازی کامل حلب و در واقع تمام کردن کار آن جبهه شیطانی یک گام بیشتر فاصله ندارد.آمریکاییها احساس کردند که این نه تنها به آزادی سوریه از چنبره توطئه غربی عربی میانجامد بلکه فراتر از آن ژئوپلیتیک منطقه را نیز تغییر میدهد و روی واحدهای وابسته دیگر از جمله عربستان سعودی و دولت ترکیه و اردن نیز اثر میگذارد و دست حزبالله را بیش از هر زمانی برای فشردن گلوی رژیم صهیونیستی باز میگذارد.از این رو به بهانه به کار رفتن استفاده از سلاح شیمیایی در غوطه شرقی دمشق و با متهم کردن بدون سند رژیم سوریه وارد معرکه شدند و سایهای از جنگ را در منطقه گسترانیدند.اوباما ابتدا با صراحت از برانداختن دولت سوریه سخن گفت که البته خیلی از اندازه توانایی ارتش تحت فرمان او - به گواهی شکست اسرائیل و آمریکا از حزبالله در جنگ 33 روزه- فراتر بود بعد اوباما گفت که نه برای سرنگونی بلکه برای تقویت موقعیت مخالفین که به محاصره ارتش در آمدهاند، مواضعی را در سوریه مورد حمله قرار میدهد و البته این اقدام دشواری نبود چرا که هر یگان موشکی و یا هوایی میتواند به نقطهای حمله کند با این وصف حمله آمریکا قطعی بود. در این میان اتفاقاتی در صحنه عملی افتاد که حتی در مورد حمله موضعی، آمریکاییها را دچار تردید کرد. حضور جدی نیروهای حزبالله لبنان در سوریه و بعضی از نیروهای دیگر که از جدی بودن واکنش طرف مقابل حکایت میکرد و درجه بالای آسیبپذیری رژیم صهیونیستی را نشان میداد نگرانی زیادی در جبهه غربی عربی پدید آورد. رژیم صهیونیستی پیش از همه از طریق دولت آلمان به دولت سوریه پیغام داد که موافق حمله به سوریه نیست و دمشق باید حساب تلآویو را از حساب غرب جدا کند اما این پیام مقاومت را در تهدید رژیم صهیونیستی جدیتر کرد. حضور نیروهای ویژه در کنار سکوهای موشکی و گستردگی این حضور این اطمینان را به آمریکاییها داد که احتمال گسترش صحنه و زمان درگیری وجود دارد.در این میان روسیه وارد معرکه شد و طرحی را ارائه کرد که برای آمریکاییها سود حداقلی و برای سوریه سود حداکثری در برداشت و در عین حال ترکیه، عربستان و معارضه مسلحانه سوریه را در شرایط «باخت کامل» قرار میداد. آمریکاییها که بر حتمی بودن حمله تاکید میکردند بدون فوت وقت و بدون هیچ پیششرطی طرح روسیه را پذیرفتند و این در حالی بود که پیش از این آنان در پروندههایی با اهمیت بسیار کمتر نیز روسیه را دخالت نمیدادند. در واقع در این صحنه حداکثر دستآورد آمریکا این شد که سوریه از استفاده از سلاح شیمیایی دست برداشته و به کنوانسیون منع بکارگیری سلاح شیمیایی بپیوندد و حال آنکه بکارگیری سلاح کشتار جمعی در مقابله با تروریستهای سوری هیچگاه بخشی از استراتژی نظامی سوریه نبوده و از آن طرف پیش از این معارضه سوری از یک سو و صهیونیستها از سوی دیگر از آن استفاده کرده بودند. اما آنچه در این معرکه، سوریه- و بهطور کلی جبهه مقاومت- بدست آورد این بود که حمله به سوریه که میتوانست ضایعات انسانی زیادی به وجود آورد و گسترش دامنه و زمان جنگ مشکلات جدی را برای آن پدید آورد، از دستور کار خارج شد. معارضه سوری کماکان در محاصره ارتش باقی ماند و از این پس معارضه باید از به کارگیری سلاح شیمیایی چشم بپوشد و پایان ماجرا با قبول طرح روسیه، خود بهخوبی نشان میدهد که این آمریکا نیست که بر یک بحران نقطه پایان میگذارد و این آمریکا نیست که رقیب را تسلیم میکند. جبهه مقاومت در این نرمش قهرمانانه حریف را از شرارت باز داشت بدون آنکه هیچ موقعیت استراتژیکی را به دشمن تسلیم نماید"
دروغ نامه ی کیهان شنبه 30 شهریور ماه سال 1392
(یادداشت روز) " نرمش قهرمانانه و بحران سوریه "
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر